صبح نوروز از رخت کسب سعادت می کند

سال می گردد  که شاید چون تویی پیدا کند!

دفتر فکرت بشوی گفته سعدی بگوی!

دامن گوهر بیار بر سر مجلس ببار

افتادن و برخاستنِ باده پرستان

در مذهبِ رندانِ خرابات نماز است

رتبه ای هرگز ندیدم بهتر از افتادگی

هرکه خود را کم ز ما میداند از ما بهتر است

یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد

آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود

عاقبت گرگ زاده گرگ شود

گر چه با آدمی بـزرگ شود

تو را تا دهن باشد از حرص، باز

نیاید به گوش دل از غیب، راز

استاد سخن سعدیست پیش همه کس اما

دارد سخن حافظ طرز سخن خواجو