میروی و میروم پیمانه گیرم تا ندانم

من که بودم؟ یا چه بودم؟ یا چه هستم؟ یا چه کردم؟

دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم

از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم

همه خفتند به غیر از من و پروانه و شمع  

قصّه ما دو سه دیوانه دراز است هنوز

عشق آتش بود و خانه خرابی دارد

پیش آتش دل شمع و پر پروانه یکیست