صبر پرید از دلم عقل گریخت از سرم

تا به کجا کشد مرا مستی بی امان تو

سخنم مست و دلم مست و خیالات تو مست

همه بر همدگر افتاده و در هم نگران

گوشم شنید قصه ایمان و مست شد

کو قسم چشم؟ صورت ایمانم آرزوست